در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

به او بگویید

این همه استخوان در بدنم بود

چرا

دلم را شکست...؟؟

 

نقاشی اش خوب نبود

اما

چه قشنگ راهش را کشید و رفت...

 

 

مانند هیزم های مصنوعی شومینه

میسوزم وپایان ندارم

دردیعنی این...

 

 

خدایا

یک مرگ بدهکارم و هزار ارزو طلبکار

خسته ام

یاطلبم رابده

یا طلبت را بگیر

 

دوستش دارم نمیدانی؟؟؟؟؟

 

نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت 1:53 توسط ela| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



جالب های انگلیسی - دامپزشکی - گویا آی تی - تک تمپ - بازی آنلاین | قالب بلاگفا - گرافیک - وبلاگ