در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

عشق یعنی:

وقتی هزار دلیل برای رفتن هست

هنوز دنبال یه بهونه ای که بمونی...

نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1398برچسب:,ساعت 21:57 توسط ela| |

به او بگویید

این همه استخوان در بدنم بود

چرا

دلم را شکست...؟؟

 

نقاشی اش خوب نبود

اما

چه قشنگ راهش را کشید و رفت...

 

 

مانند هیزم های مصنوعی شومینه

میسوزم وپایان ندارم

دردیعنی این...

 

 

خدایا

یک مرگ بدهکارم و هزار ارزو طلبکار

خسته ام

یاطلبم رابده

یا طلبت را بگیر

 

دوستش دارم نمیدانی؟؟؟؟؟

 

نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت 1:53 توسط ela| |

 

کوهو میذارم رو دوشم

رخت هر جنگو میپوشم

موجو از دریا میگیرم

شیره ی سنگو میدوشم

 

میارم ماهو تو خونه

میگیرم بادو نشونه

همه ی خاک زمینو

میشمرم دونه به دونه

 

اگه چشمات بگن آره

هیچ کدوم کاری نداره

 

دنیا رو کولم میگیرم

روزی صد دفه می میرم

میکنم ستاره ها رو

جلوی چشات میگیرم

چشات حرمت زمینه

یه قشنگ نازنینه

تو اگه می خوای نذارم

هیچ کسی تورو ببینه

 

اگه چشمات بگن آره

هیچ کدوم کاری نداره

 

چشم ماهو در میارم

یه نوردبون میارم

عکس چشماتو میگیرم

جای چشم اون میذارم

آفتابو برش میدارم

واسه چشمات در میذارم

از چشات آینه میسازم

با خودم برات میارم

 

اگه چشمات بگن آره

هیچ کدوم کاری نداره...

 

بلاخره منو بخشیدی. الان با همه ی وجودت عاشقونه صدام میکنی.چی میتونه تو دنیا ازین قشنگتر باشه؟؟دیگه چی کم دارم؟؟تموم دنیا مال منه وقتی 1بار دیگه میشنوم که عاشقترینی...فقط باید این چند روزی که مونده رو خوب بخونم.بعدش با خیال راحت تا ابد با همیم.تا ابد...

 

 

نوشته شده در سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:,ساعت 13:8 توسط ela| |

کاش در خلوت خاموش دلم

برق چشمان تورا می دیدم

میشد از برق نگاهت روشن

شعله ی یخ زده ی امیدم

کاش در خلوت خاموش دلم

تو شبی تا به سحر بنشینی

بر لبانت هوس و مستی و عشق

در نگاهت عطش شیرینی

کاش در خلوت خاموش دلم

نگه دیده ی عشق انگیزت

نقش جاودانه ای میزد از

خنده ی گرم هوس آمیزت

کاش در خلوت خاموش دلم

شعر عاشقانه ای میخواندی

میسرودی که "الا کاش که تو

تا ابد برای من می ماندی"

کاش در خلوت خاموش دلم

لب تو شعر گنه را می خواند

حسرت پیکرت از دل می رفت

بر دلم نقش گناهان می ماند

کاش در خلوت خاموش دلم

شمع امید و هوس روشن بود

در دل و جان تو هم تا به ابد

یادی از عشق بزرگ من بود

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:14 توسط ela| |

 برای به زانو درآورنم    تو از مرگ حتی جلو میزنی

نوشته شده در 5 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:49 توسط | |

میان مشغله ها گم شده ام. اما...

ذلم برای هوایت همیشه بیکار است...

 

نایت اسکین

 

نوشته ها بهانه اند...فقط می نویسم که یاد آوری کنم

بیادتم

باورش با تو...

 

نایت اسکین

 

نمی دونم چرا بین این همه آدم به تو پیله کردم

شاید فقط با تو پروانه می شم؟

 

نایت اسکین

 

شیشه ی خالی عطرهای خوب بعد از سالها هنوز هم بوی عطر میدهد

درست مثل جای خالی تو...

 

نایت اسکین

 

دوستت دارم عزیزم...


 

نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:18 توسط ela| |

با نسیم دو دستش پریشان

میکند هر نفس موی من را

گوییا من لب ساحل هستم

او نسیم دل انگیز دریا

بوسه بر صورتم می زند او

پاسخم بوسه ای آتشین است

زان سپس چشم هایم ببندم

لیک دانم لبش در کمین است

من غنوده در آغوش گرمش

او دوچشمش برویم گشوده

همچو آن آسمانی که در صبح

دلبرش را ز شب ها ربوده

می کند زیر گوشم به نرمی

زمزمه راز عاشق شدن را

می رباید مرا خوابی ارام

می شوم فارغ از بیم فردا

باز هم با دو دستش پریشان

میکند هر نفس موی من را

می گشایم دو دیده برویش

تا بیابم من آن جسم و تن را

وای بر من کزین خواب شیرین

چون پریدم من اورا ندیدم

قصه ی خواب خود با سر اشکم

روی شعرم به نرمی کشیدم

 

تقدیم به تو که تنها امیدی...روزت مبارک...

 

 

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:10 توسط ela| |

عزیزترینم

کاش بودی و میدیدی بدون تو چقدر تنهام.کاش می فهمیدی فقط تو نیستی که ناراحت و پریشونی. دلم می  خواد منو ببخشی و 1 فرصت دیگه بهم بدی. پشیمونیمو ببینی. بدونی که اگه رفتم واسه این نبود که کم دوست داشتم.واسه این نبود که واسم مهم نبودی.فقط انگار باید تجربه میکردم که من و تو بدون هم هیچی نیستیم. میگن همه ی ادما یه نیمه ی گمشده دارن که اگه پیداش کنن عشقشون جاودان میشه. اما فقط تعداد کمی از ادما نیمه ی خودشون رو پیدا می کنن.حالا که خدا اینقدر مارو دوست داشته که همدیگه رو پیدا کنیم نذار یه بار دیگه تنها بشیم.اگه تو نباشی روحم می میره.بدون تو شادی واسم معنی نداره.لذت معنی نداره.کلمه ای به اسم خوشبختی رو نمیشناسم.ازم جدا نشو...

 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 13:59 توسط ela| |

منو ببخش 

که ندیده میگرفتم التماس اون نگاه نگرونو

منو ببخش

که گرفتم جای دست عاشق تو دست عشق دیگرونو

لایق عشق بزرگ تو نبودم 

غافل از معجزه ی تو شد وجودم 

اسیر جادو

منو ببخش

که درخشیدی و من چشمامو بستم

منو بخشیدی و من چشمامو بستم

منو ببخش

منو ببخش...

 

 

 

 

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:21 توسط ela| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



جالب های انگلیسی - دامپزشکی - گویا آی تی - تک تمپ - بازی آنلاین | قالب بلاگفا - گرافیک - وبلاگ